خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

خرید و دانلود فایلهای علمی

انواع تحقیق پروژه پاورپوینت مقاله و سایر فایلهای مجاز

تحقیق تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

تحقیق تفسیر سوره عنکبوت آیات 61 تا 65

بخشی از متن:

وَ لَئن سأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ سخَّرَ الشمْس وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنى یُؤْفَکُونَ(61)
اللَّهُ یَبْسط الرِّزْقَ لِمَن یَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیمٌ(62)
وَ لَئن سأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الاَرْض مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ للَّهِ بَلْ أَکثرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ(63)
وَ مَا هَذِهِ الْحَیَوةُ الدُّنْیَا إِلا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الاَخِرَةَ لَهِىَ الْحَیَوَانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ(64)
فَإِذَا رَکبُوا فى الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نجَّاهُمْ إِلى الْبرِّ إِذَا هُمْ یُشرِکُونَ(65)

بیان آیات

در این آیات خطاب از مؤمنین به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) برگشته ، ولى در معنا، خطابى است عام ، که همه انسانها را شامل مى شود، هر چند از نظر لفظ مخصوص به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) است ، براى اینکه حجت هایى که در آن ذکر شده شامل همه انسانها است

ضد و نقیض ها در اعتقادات مشرکین درباره خالق و مدبر عالم در این آیات ضد و نقیض گویى هاى مشرکین را که در عقاید دارند، و در فصل سابق صحیح آن عقاید به مؤ منین عرضه شد، و به آن ایمان آورده اند، ذکر مى کند، و آن تناقضات این است که : مشرکین اعتراف دارند که آفریدگار آسمانها و زمین و مدبر آفتاب و ماه - که مدار ارزاق بر وجود آن دو است - خداى سبحان است ، و نیز اعتراف دارند که تنها کسى که آب را از آسمان مى فرستد، و زمین را بعد از مردنش دوباره زنده مى کند، خداى عز و جل است ، و در عین حال غیر خدا را مى پرستند، و از آنها رزق مى خواهند، و با اینکه وقتى سوار کشتى مى شوند خدا را مى خوانند، و خدا را مى پرستند، ولى همین که از خطر دریا نجاتشان داد، دوباره پرستش غیر خدا را از سر مى گیرند، و با اینکه شهر مکه حرم امنى است که خدا در اختیارشان گذاشته ، و این نعمت بزرگ را به ایشان ارزانى داشته ، در همین شهر به باطل ایمان مى آورند، و حق را انکار، و نعمت خدا را کفران مى کنند



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق تفسیر آیه ی 73 سوره حج

تحقیق تفسیر آیه ی 73 سوره حج

تفسیر آیه ی 73 سوره حج :

"یَأَیُّهَا النَّاس ضرِب مَثَلٌ فَاستَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یخْلُقُوا ذُبَاباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِن یَسلُبهُمُ الذُّبَاب شیْئاً لا یَستَنقِذُوهُ مِنْهُ ضعُف الطالِب وَ الْمَطلُوب" (73)

"اى مردم مثلى زده شده گوش بدان دارید: آن کسانى که سوى خدا مى خوانید هرگز مگسى خلق نکنند و گر چه در این باب همکارى کنند و اگر مگسى چیزى از آنها برباید نمى توانند از او باز بستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند."

....



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق تفسیر سوره اعلی منقول از کتاب المیزان

تحقیق تفسیر سوره اعلی منقول از کتاب المیزان

فهرست:

نظری بر قرآن

آیات سوره اعلى

ترجمه آیات

مضمون کلمه سوره مبارکه اعلى

بحث روائى

...................................................

بخشهایی از متن:

نظری بر قرآن

کتاب خدا که جدا ساز حق از باطل است ، همه اش حق است و جدى ، نه شوخى ، هر جبارى که کتاب خدا را پشت سر اندازد خدا کمرش را مى شکند، و هر کس به پیروى هواى نفسش به دنبال غیر قرآن رود خدا گمراهش مى سازد، کتاب خدا حبل متین خدا و ذکر حکیم و صراط مستقیم است ، کتاب خدا بازیچه هواها نمى شود، و دانشمندان از معارفش سیر نمى گردند گرونده به آن از هر زبانى که باشد درباره آن دچار اشتباه نمى شود، و از اینکه دشمنان آن را رد کنند کهنه نمى گردد، و عجائبش تمام شدنى نیست ، قرآن همان کتابى است که وقتى جن آن را شنید چاره اى جز این ندید که بگوید: ((انا سمعنا قرانا عجبا یهدى الى الرشد))، هر کس به حکم قرآن سخن گوید راست گفته ، و هر کس به حکم آن حکم کند عدالت ورزیده ، و هر کس به دستوراتش عمل کند پاداش داده مى شود، و هر کس را به سوى قرآنش بخوانند به صراط مستقیمش هدایت کرده اند.

مؤ لف : قریب به این معنا از معاذ بن جبل از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) و مختصر آن از ابن مردویه از على (علیه السلام ) نقل شده .

...

فَذَکِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّکْرَى


این آیه شریفه به دلیل اینکه حرف ((فاء)) بر سرش آمده ، نتیجه گیرى از مطالب قبل است که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را دستور مى داد تا نام پروردگارش را منزه بدارد، و وعده اش مى داد که وحى را آنقدر اقراء کند که به هیچ وجه فراموشش نکند، و فطرتش را آنقدر صاف کند که طریقه سهل را از میان همه طریقه ها تشخیص دهد، و همه اینها از شرایط ضرورى یک دعوت دینى است ، و دعوت دینى بدون آنها به ثمر نمى رسد و موثر واقع نمى شود.

و معناى آیه مورد بحث با در نظر داشتن این مطالب چنین مى شود: حال که همه وسایل امتثال امر خود را برایت فراهم نمودیم و تو را اقراء کردیم تا فراموش نکنى ، و تشخیص طریقه سهل را برایت فراهم ساختیم ، پس تو هم هر جا که دیدى تذکر ثمربخش است تذکر بده .

سودمند واقع شدن شرط اساسى تذکره و اشاره به گفتار مفسرین درباره شرط مذکور در این جمله امر به تذکره را مشروط کرده به موردى که تشخیص دهد، تذکره سودمند است ، و این شرطى است بر اساس حقیقت ، چون وقتى تشخیص دهد تذکره سودى ندارد کار لغوى (نظیر ایجاد قنات با آب دستى ) مى شود، و خداى تعالى اجل از آن است که رسول گرامى خود را امر کند به اینکه کار بیهوده کند، پس تذکره در موردى باید استعمال شود که در خود طرف زمینه اى براى تذکر باشد که در این مورد تذکره در نوبت اول دل او را متمایل به حق مى سازد و قهرا تذکره نافع و اقع مى شود، و همچنین در نوبت هاى بعدى هم تمایل او را بیشتر مى سازد، همچنان که فرمود: ((سیذکر من یخشى )) و در موردى که طرف هیچ زمینه اى براى نرم شدن دل ندارد، نوبت اول حجت را بر او تمام مى کند، این نیز نافع است ،



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله بررسی قضا و قدر پرتوئی از تفسیر نمونه در 28 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی قضا و قدر پرتوئی از تفسیر نمونه در 28 صفحه ورد قابل ویرایش

 مقدمه

واژه قضا به معنای گذراندن، به پایان رساندن و یکسره کردن و نیز به معنای داوری کردن (که نوعی یکسره کردن است) به کار می رود و واژه «قَدُر» و «تقدیر» به معنای اندازه، اندازه گیری و چیزی را به اندازه معین ساختن استعمال می‎شود.

1- همه چیز اندازه دارد.[1]

در آیات مختلفی از قرآن مجید می‌خوانیم که هر چیزی محدود به حدی است که از آن حد تجاوز نمی‌کند. در سوره طلاق آیه3 می‌فرماید: «قد جعل الله لکل شییء قدراً» (خدا برای هر چیز مقدار و اندازه‌ای قرار داده است) و در سورة حجر آیة 21 می‌خوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزله‌الابقدر معلوم» (هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمی‌کنیم) در آیات مورد بحث نیز می‌خوانیم: «و کل شییء عنده بمقدار.»

اینها همه اشاره به آن است که هیچ چیز در این عالم بی‌حساب نیست، حتی موجوداتی را که گاهی در جهان طبیعت، ما بی‌حساب و کتاب فرض می‌کنیم همه آنها دقیقاً حساب و کتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حکیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، که همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد.

آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیلة علوم دریافته‌ایم، این حقیقت را کاملاً تأیید می‌کند. مثلاً خون انسان که حیاتی‌ترین مادة وجودی او است و عهده‌دار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاخته‌های بدن انسان است، از بیست و چند ماده ترکیب یافته. نسبت این مواد و اندازه و کیفیت هر یک بقدری دقیق است که با کمترین تغییر سلامت انسان به خطر می‌افتد و به همین دلیل برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازه‌گیری مواد قندی، چربی، اوره، آهن و سایر اجزاء ترکیبیش می‌روند و از کمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی می‌برند. تنها خون انسان نیست که ترکیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.

ضمناً با توجه به این نکته روشن می‌شود که آنچه را که گاهی ما بی‌نظمی‌ها و نابسامانیهای عالم هستی می‌پنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است و یک موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمی‌تواند چنین تصوری دربارة عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. نیز این درس را می‌توانیم بیاموزیم که جامعة انسانیت که جزئی از مجموعة نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی کند باید این اصل «کل شییء عنده بمقدار» بر سراسر آن حکومت داشته باشد و از هر گونه افراط و تفریط و کارهائی که حساب و کتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و کتابرا حاکم سازد.

«مرجئه» از ماده «ارجاء» به معنی تأخیر انداختن است و این اصطلاحی است که در مورد جبریون به کار می‌رود چرا که آنها اوامر الهی را نادیده گرفته و رو به سوی معصیت می‌آورند به گمان این که مجبورند یا این که معتقدند مرتکبین گناهان کبیره سرنوشتشان روشن نیست و آن را به قیامت می‌اندازند. و در حدیثی از امام باقر(ع) می‌خوانیم: «نزلت هذه القدریه ذوقوا مس سقر انا کل شیء خلقناه بقدر» این آیات درباره قدریه نازل شده در قیامت به آنها گفته می‌شود آتش دوزخ را بچشید ما هر چیزی را روی حساب و اندازه آفریدیم (اشاره به این که منظور از اندازه و حساب این است که برای هر گناهی مجازات دقیقی معین ساخته‌ایم و این یکی دیگر از تفسیرهای آیه است و یا این که شما که منکر تقدیر الهی بودید و خود را قادر بر هر چیز می‌پنداشتید و خدا را از قلمرو اعمال خود بیرون فکر می‌کردید اکنون قدرت خدا را ببینید و بچشید عذاب انحراف خود را)

6- شب قدر شب نزول قرآن!

از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که قرآن در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره 185)

و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید.

7- عظمت شب قدر

و در نخستین آیه سوره قدر می افزاید: «انا انزلناه فی لیله القدر[2]»

گر چه در این آیه صریحاً نام قرآن ذکر نشده ولی مسلم است که ضمیر «انا انزلناه» به قرآن باز می گردد و ابهام ظاهری آن برای بیان عظمت و اهمیت آن است.

تعبیر به انا انزلناه نیز اشارة دیگری به عظمت این کتاب بزرگ آسمانی است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصاً با صیغة متکلم مع الغیر که مفهوم جمعی دارد و دلیل بر عظمت است. نزول آن در شب «قدر» همان شبی که مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین می شود دلیل دیگری بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانی است.[3]

- شب قدر کدام شب است؟

در اینکه «لیله القدر» در ماه رمضان است تردیدی نیست، چرا که جمع میان آیات قرآن همین معنی را اقتضا می‌کند، ازیکسو می‌گوید: قرآن در ماه رمضان نازل شده (بقره – 185) و از سوی دیگر می فرماید: در شب قدر نازل گردیده (آیات مورد بحث) ولی در اینکه کدام شب از شبهای ماه‌ رمضان است؟ گفتگو بسیار است و در این زمینه تفسیرهای زیادی شده، از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم، و شب بیست و نهم.

ولی مشهور و معروف در روایات این است که در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است، لذا در روایتی می خوانیم که در دهة آخر ماه مبارک پیغمبر اکرم تمام شبها را احیا می داشت و مشغول عبادت بود.

و در روایتی از امام صادق آمده است که «شب قدر شب، بیست و یکم یا بیست و سوم است»، حتی هنگامی که راوی اصرار کرد کدامیک از این دو شب است و گفت: اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت کنم کدامیک را انتخاب نمایم؟

امام تعیین نفرمود و افزود، «ما ایسر لیلتین فیما تطلب»: «چه آسان است دو شب برای آنچه می خواهی»

ولی در روایات متعددی که از طرق اهل بیت رسیده است بیشتر روی شب بیست و سوم تکیه شده، درحالی که روایات اهل سنت بیشتر روی شب بیست و هفتم دور می‌زند.

در روایتی از امام صادق نیز نقل شده که فرمود: «التقدیر فی لیله القدر تسعه عشر، و الابرام فی لیله احدی و عشرین والامضا فی لیله ثلاث و عشرین.» «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا در شب بیست و سوم است» و به این ترتیب بین روایات جمع می شود.




خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله بررسی تفسیر آیات سوره بروج از تفاسیر مختلف در 48 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله بررسی تفسیر آیات سوره بروج از تفاسیر مختلف در 48 صفحه ورد قابل ویرایش

«کلیات تحقیق»

-چکیده ای در مورد سورة مبارکة بروج

-اهمیت این سوره

-پیشینة تحقیق

- فرضیه تحقیق

- سؤالات تحقیق

«بسم الله الرحمن الرحیم »

وَالْسَّماءِ ذاتِ الْبُروُجِ ( 1 ) وَالْیَومِ الْمَوعُودِ ( 2 ) وَشَاهِدٍ وَ مَشهُودٍ ( 3 ) قُتِلَ اَصحابِ الأُخدودِ ( 4 ) اَلّنَارِ ذَاتِ الوَقُودِ ( 5 ) إِذْ هُمْ عَلَیها قُعودٌ ( 6 ) وَهُم عَلی ما یَفْعَلونَ بِالمُومِنینَ شُهُودٌ ( 7 ) وَ ما نَقَموا مِنهُم اِلاّ اَن یُومِنوا بِاللهِ العَزیزِ الحَمید ( 8 ) اَلَّذی لَه ملکُ السَّمواتِ وَالاَرضِ وَاللهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ شَهیدٌ ( 9 ) اِنَّ الَّـذینَ فَتَـنُوا المُـؤمِنـینَ وَالمُؤمِناتِ ثُمَّ یَتوبوا فَلَهُم عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُم عَذابُ الحَریقِ ( 10 ) اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهارُ ذلِکَ الفَوزُ الکَبیرُ ( 11 ) اِنَّ بَطشَ رَبِّکَّ‌ لَشدیدُ ( 12 ) اِنَّهُ هُوَ یُبدِیُ وَیُعیدُ ( 13 ) وَ هُوَ الغَفورُ الوَدودُ ( 14 ) ذُوالعَرشِ المَجیدُ ( 15 ) فَعّالٌ لِما یُریدُ (16) هَل اَتیکَ حَدیثُ الجُنودِ ( 17 ) فِرعونَ وَثَمودَ ( 18 ) بَلِ الَّذینَ کَفَروا فی تَکذیبٍ ( 19 ) وَاللهُ مِن وَرائِهِم مُحیطٌ ( 20 ) بَل هُوَ قَرءانٌ مَجیدٌ ( 21 ) فی لَوحٍ مَحفوظٍ ( 22 )

«صَدَقَ اللهُ العَلِیُّ العَظیم»

به نام خدای بخشاینده مهربان

قسم به آسمانی که دارای برجها است و قسم به روز موعود و قسم به شاهد و شهادت دهنده، کشته و نابود گردیدند آن قومی که آتش افروختد . آتش که از هیزم ها افروخته شده، و خود آنان بر کنار آتش نشسته و آنها بر آنچه به مؤمنین آزار می رسانند گواهند . و کس بر عمل زشت آنها سرزنش نکرد مگر آنهائیکه ایمان آوردند به خدای غالب ستوده آن کسی که مرا و راست پادشاهی و سلطنت آسمانها و زمین و او بر هر چیزی گواهست.

آنها که به مکر و تدلیس به فتنه انداختند مردها و زنهای مؤمن را و از این عمل زشت ناروا توبه نکردند ، پس برای آنان است آتش دوزخ و عذاب آتش سوزان.

و انان که ایمان آورده و عمل صالح کردند، برای آنهاست بهشت هایی که زیر درختانش آبها جریان دارد و این حقیقتاً سعادت و فیروزی بزرگی است.

و محققاً انتقام کشیدن پروردگار تو بسیار امر سخت و بزرگی است زیرا که او می آفریند و خلق به سوی او بازگشت می نماید. و اوست آمرزنده و دوست و صاحب عرش و بااقتدار و عزّت است. و آنچه بخواهد (‌با کمال قدرت و اقتدار ) انجام می دهد، (ای پیامبر) آیا خبردار شدی از حکایت لشکرهای فرعون و ثمود. آری آنان کافر شدند و تکذیب (پیمبران ) نمودند و خداوند محیط بر آنان است ، بلکه ابن کتاب قرآن بزرگی است که در لوح محفوظ ثبت و محفوظ است[1].


فرضیة تحقیق:

«سورة مبارکة بروج ، بیان اختصاری سرنوشت اقوامی خاص، اثر تربیتی عمده ای دارد.»

سؤالات تحقیق:

1- اصحاب الاخدود چه گروهی بودند؟

2- شکنجة مسلمانان در صدر اسلام برای چه هدفی صورت پذیرفته بود؟‌

3- اثر بیان اختصاری داستان فرعون و ثمود در این سوره چیست؟‌

4- اثر این سوره بر تربیت اخلاقی جوامع چگونه است؟

پیشینة تحقیق:

اکثر تفاسیری که تا انتهای قرآن به تفسیر سور قرآن پرداخته اند، به تفسیر این سوره نیز پرداخته اند.

چکیده ای در مورد سورة بروج:

سورة بروج مکی است و بیست و دو آیه دارد.

بیان آیات این سوره مشتمل بر انذار و بشارت است ،‌و در آن به سختی کسانی را انذار کرده که مردان و زنان مسلمان را به جرم این که به خدا ایمان آورده اند شکنجه می کنند. نظر مشرکین مکه که با گروندگان به رسول خدا(ص) چنین می کردند، آنان را شکنجه می کردند تا از دین اسلام به شرک سابق خود برگردند.

بعضی از این مسلمانان صبر می کردند و برنمی گشتند و لو شکنجه به هر جا که خواست برسد. و بعضی برگشته و مرتد می شدند و اینها افرادی بودند که اینها افرادی بودند که ایمان ضعیفی داشتند، همچنان که در آیة “ وَمِنَ النّاسَ مِن یَقول امنا بِالله فاذا اوذی فی الله جَعَل فتنه الناس کعذاب الله، وَ مِن الناسُ مِن یعبد الله علی حرف فَاِنَّ اصابَه خیر اطمَان به وَ اِن اصابته فتنه انقلب علی وَجهَهُ ” به وضع آنان اشاره می کند. خدای سبحان در این آیات قبل از اینکه اشاره ای به اصحاب اخدود می کند و این خود تشویق مؤمنان به صبر در راه خدای تعالی است، دنبال این داستان، اشاره ای هم به سرگذشت لشکریان فرعون و ثمود دارد، و این مایة دلخوش رسول خدا و وعدة نصرت به آن جناب و تهدید مشرکین است و این سوره به شهادت سباق آیاتش درمکّه نازل شده است[2].

در کل این سوره به دو بخش می تواند تقسیم شود: بخش اوّل: پیروان اخدود (‌از آیة یکم تا شانزدهم ) و بخش دوّم : حدیث سپاه (از آیة هفدهم تا بیست و دوّم) در بخش اول این سوره قسم به ستارگان و روز موعود و شاهد و مشهود است و جواب این قسم در آیة

چهارم آمده که به اصحاب اخدود و لعنت فرستاده شده[3] تناسب نامگذاری این سوره به سورة بروج نیز به تناسب سوگندی است که در آیة اوّل آمده است.[4]

اهمیت این سوره:

این سوره بیست و دو آیه دارد و رسول خدا (ص) فرمود،‌هر کس سورة بروج را بخواند خداوند به عدد هر روز آدینه و روز عرفه که در دنیا بوده ده حسنه برای او بنویسد و هر کس در نماز فریضه بخواند، موقف حشروی با انبیاء مرسلین باشد.

از مصباح کفعمی است: کسیکه این سوره را در رختخواب بخواند یا موقع بیرون رفتن از منزل ، خانه و اثاث البیت و اهل و عیال همه محفوظ مانند[5].

روی هم رفته این سوره، سوره استقامت و پایمردی در برابر فشارهایی است که از ظالمان و مستکبران بر مؤمنان وارد می شود و در لابلای آن وعده نصرت الهی نهفته است.

در فضیلت این سوره همین بس که رسول خدا فرمود: هر کس این سوره را بخواند، خداوند بر تعداد تمام کسانی که در نماز جمعه اجتماع می کنند و تمام کسانی که در روز عرفه در عرفات جمع می شوند ، ده حسنه به او می دهد و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهایی می بخشد[6].

اَلَّذی لَه ملکُ السَّمواتِ وَالاَرضِ وَاللهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ شَهیدٌ( 9 )

سپس به بیان دو وصف دیگر از اوصاف این معبود بزرگ پرداخته و می افزاید : «همان خدایی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست و بر همه چیز شاهد و گواه و حاضر است.»

در حقیقت این چهار وصف از اوصافی است که شایستگی برای عبودیت را مسلّم می کند، قدرت و توانایی . واجد هر گونه کمال بودن ، مالکیت آسمانها و زمی و آگاهی از همه چیز.

در ضمن بشارتی است به مؤمنان که خدا ناظر و حاضر است وصبر و شکیبایی و استقامتشان را در راه حفظ ایمان می بیند و ناظر ایثارگری های آنها است.

و البته توجه به این امر به آنها نیرو ونشاط می دهد و تهدیدی برای دشمنان به خاطر ناتوانی آنان و آزمون و امتحان است. و سرانجام طعم تلخ عذاب را خواهند چشید.[7]

این آیه، بیان دلیل برای دو صفت عزیز و حمید ، و تقدیم له، بیان حصر است این تصرف و تدبیری که در آسمانها و زمین مشهود است، فقط برای مالک مطلق و حقیقی آنها می باشد که همان خداوند عزیز و حمید و شهید بر هر چیزی است.

آن قدرت تا هر یکه می آفریند، و صورت و سامان می دهد، و در ظاهر و باطن آسمانها و زمین تصرف می نماید، چیزی از آنها و آنچه در آنها و بر آنها می گذرد از او پنهان نمی ماند و شاهد و گواه بر همه چیز است.

در این عالمی که در سراسر آن حکمت و عدل و نظارت او حاکم است، اگر چیزی طاغیان را آزاد و دست و زبانشان را باز گذارد، از نادیدن و ناتوانی او نیست، برای این است که خلق را بیازماید و استعدادها ظاهر شود و حق پایه و مایه گیرد و پاک و ناپاک از هم جدا گردد. «حتی یمنیر الخبیث من الطیب» و محبش بر کفر پیشگان و ستمکاران تمام گردد. هر یک از اوصاف شاهد، مشهود، شهود و شهید که همه از شهود«مصدری» اشتقاق یافته با اوزانی در این آیات آمده که متناسب با موضوعات خاص به خود می باشند: چشم بینائیکه در برجهای آسمای و مسکونه زمین گشوده شده، حادثه و عمل مشهودی که خود ثبت می شود و چشم ها را به مشاهده وامی دارد. و شاهد و مشهود. چشم آن ستمکاری که اعمال دست و زبان و جوارح خود او را در خاطرش می سپارد: و هم علی ما یَفعَلون بِالمؤمنین شهود.

بالاتر از همه شهادت و بینایی ماکل آسمانها و زمین که هر چشمی از او نور و بینائی دارد و زیر فرمان او هستند : وَ هُوَ علی کل شی ءٍ شَهید:‌همة اینها شهود و گواهان حقّند.[8]

متن ذیل، تفسیر عمومی آیات 1 تا 9 سورة بروج می باشد:

مؤمنان در برابر کوره های آدم سوزی، می دانیم مسلمانان مکه در آغاز سخت در فشار بودند، و دشمنان هر گونه شکنجه را بر آنان روا می داشتند و همانگونه که در شرح محتوای سوره گفتیم هدف از نزول این سوره، هشداری است به این شکنجه‌گران که سرنوشت اقوام مشابه خود را در گذشتة تاریخ به خاطر بیاورند.

از سوی دیگر تسلّی و دلداری و تقویت روحیة مؤمنان نخستین است و درسی است برای همة مسلمانان در طول تاریخ.[9]



خرید فایل


ادامه مطلب ...

مقاله تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)در 23 صفحه ورد قابل ویرایش

مقاله تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)در 23 صفحه ورد قابل ویرایش

مقدمه:

براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری می‌شود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمی‌افتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه می‌شود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده می‌نمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشته‌اند اظهار می‌دارند:

وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمرده‌است. و آنچه را انجام داده‌اند حاضر می‌یابند.

جزء‌17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شده‌است. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و … بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره می‌پردازیم:

رسیدگی به حساب اعمال

در ابتدای سوره انبیا هشداری تکان‌دهنده به همه داده می‌شود که حساب مردم به ایشان نزدیک شده با این حال مردم به کلی از آن غافلند در نتیجه از آن رو گرادانند. به عبارت دیگر انسان، حسابگری فوق‌العاده را در پیش دارد اما به خاطر دلبستگی به دنیا از قیامت غافل می‌شود و همین غفلت سبب می‌شود تا از حقایق اعراض کند و از آیات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقایق روگردان می‌باشند لذا هر ذکر تازه‌ای که از سوی پرودگارشان برای آنها بیاید (مانند آیات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نمی‌گذارد چون با شوخی و لعب به آن گوش می‌دهند و کاملاً نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. لعب، آن کاریست که به طور منظم انجام می‌شود اما هدفی خیالی و غیرحقیقی دارد. قلوب این قبیل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر کاریست که انسان را از امر مهمی باز دارد. این ستمکاران که این چنین در لهو و لعب فرورفته‌اند و در باطل غوطه‌ورند، برای مقابله با دعوت پیامبر مجالس سری برپا می‌کردند تا با مشورت هم، بهترین راه را انتخاب کنند. آنها در نجوی و مجالس سری خود، روی دو مسأله انگشت گذاشتند: آیا جز اینست که این بشری همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعایش درست باشد که با علم غیب مرتبط است، ما نیز باید مرتبط باشیم چون مثل او بشریم و چون ما این ارتباط را نداریم معلوم می‌شود که او هم ندارد لذا پیغمبر نیست. وقتی این‌طور باشد، قرآن نیز نه تنها معجزه نیست که سحر است، آیا شما به سراغ سحر می‌روید و فریب قرآن را می‌خورید با اینکه چشم بینا دارید؟ پیامبر پاسخ دادند که پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمین، و چه سری باشد و چه علنی، همه را می‌داند چون او شنوا و داناست. وقتی این چنین است و او از همة کارها باخبراست پس تدبیر امور نیز به دست اوست و هیچ امری به دست من نیست و به من ترتیب پیامبر (ص) افرادی را که نبوت و قرآن را تکذیب کردند به خدا حواله می‌دهد.

هدف از آفرینش و عبادت

در جایی دیگر از این سوره هدف از آفرینش بیان شده‌است. ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم بلکه مردم به سوی پروردگار بازگشت می‌کنند تا بر طبق اعمالشان کیفر و پاداش ببینند برای همین انبیاء را مبعوث کردیم تا مردم را به راه‌حق راهنمایی کنند و بر آنها اتمام حجت شود. یعنی محال است که خدا برای سرگرمی خودش هستی را خلق کرده‌باشد و معاد هدف خلقت است. اما فرض ‌کنیم که خدا قصدش سرگرمی بوده باشد آیا نباید این سرگرمی مناسب ذات او باشد و مثلاً مخلوقاتی از عالم مجروات را برای سرگرمی انتخاب کند و نه موجوداتی ار عالم پست مادی را؟ در مقام تحریک و ترغیب انسان به بندگی و عبادت خدا می‌فرماید تمام آنچه در آسمانها و زمین است، ملک خدا می‌باشد و هر طور که بخواهد می‌تواند در آن تصرف کند و هیچ‌کس نمی‌تواند از سلطه و ملک او فرار کند و این مالکیت مطلق خدا بر همه‌چیز نشان می‌‌دهد که اگر انسان را امر به عبادت می‌کند به خاطر خود انسان است تا سعادتمند شوند نه آنکه خدا محتاج باشد به عبارت دیگر هدف خلقت چیزی جز به کمال رساندن انسان نمی‌باشد و چیزی عاید خدا نمی‌شود. اصلاً چگونه می‌تواند نیازی به عبادت او مشغول هستند و هرگز هم خسته نمی‌شوند و همین طوراست شب و روز که خدا را تسبیح می‌گویند و در این راه هیچ ضعف و سستی نشان نمی‌دهند. آیا اینکه خدا مالک هستی است و ملائکه او راه خالصانه عبادت می‌کنند و همه موجودات حتی شب و روز او را تسبیح می نمایند، نباید انسان را ملزم سازد تا او هم هماهنگ با تمام موجودات، روبه‌سوی بندگی خدا آورد و خالصانه و مشتاقانه بدون هیچ احساس خستگی و سستی به عبادتش مشغول شود؟

الله یا رب‌های دیگر

تمتی و طرح پیشبرد اهداف

و بعد در آیة بعدی اشاره شده‌ که: ما هیچ رسول و پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه «تمنی» می‌کرد و طراحی برای پیشبرد اهدف خود می‌ریخت شیطان القائاتی در آن می‌کرد، اما خدا القائات شیطان را از میان می‌برد و سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید و خداوند علیم و حکیم است. تمنی را درد و معنی گرفتند. یکی به معنی آرزو و دیگری تلاوت، پس تفسیر آیه برحسب این دو معنی چنین می‌شود: 1- ما قبل از تو هیچ رسول و نبی را نفرستادیم مگر اینکه هر وقت آرزو می‌کرد تا اسباب پیشرفت دینش فراهم شود و مردم ایمان بیاورند شیطان در آرزویش دست می‌انداخت به این شکل که مردم را نسبت به دین او وسوسه می‌کرد و ستمکاران را علیه او و دینش تحریک می‌نمود و بدین وسیله آرزو وسعی او را بی‌نتیجه می‌ساخت اما سرانجام خدا تحرکات شیطانی را نابود و آیان خود را به کرمی می‌نشاند و کوشش و آرزوی رسول و نبی خود را به نتیجه می‌رساند و حق را اظهار می‌کرد چون او علیم است و به انواع تصرفات شیطانی آگاه و هم حکیم است و از طریق خنثی کردن آنها را به خوبی می‌داند.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

پایان نامه بررسی تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج در ارتباطات خانوادگی در 88 صفحه ورد قابل ویرایش

پایان نامه بررسی تفسیر روان شناختی نقاشی های اطفال 7 تا 9 ساله کرج در ارتباطات خانوادگی در 88 صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست مطالب

عنوان صفحه

الف)فصل اول : طرح تحقیق (کلیات) 1

ب)فصل دوم : مروری بر ادبیات موضوع (Literature Review) 28

ج)فصل سوم : آشنائی با قلمرو مکانی تحقیق (جامعه آماری) 43

د)فصل چهارم : روش تحقیق 45

هـ)فصل پنجم : یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل آنها 49

و)فصل ششم : خلاصه تحقیق و پیشنهادها 65

پیوستها 69

عنوان صفحه

فصل اول : 1-مقدمه 2

(کلیات) 2-بیان مسئله 4

3-تاریخچه و سابقه موضوع 5

4-اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق 16

5-اهداف تحقیق 18

6-چهارچوب نظری تحقیق 20

7-مدل تحلیلی تحقیق 23

8-فرضیه های تحقیق 24

9-روش تحقیق 27

10-قلمرو مکانی تحقیق 27

11-قلمرو زمانی تحقیق 27

12-روش نمونه گیری 27

13-ابزارهای گردآوری داده ها 27

14-روش تجزیه و تحلیل 27

فصل دوم : اطلاعاتی در خصوص پیشینة موضوع و تحقیقات انجام شده 28

(مروری بر ادبیات موضوع)

فصل سوم : آشنایی با قلمرو مکانی تحقیق 43

(قلمروی مکانی تحقیق)

فصل چهارم : آشنایی با روش تحقیق در این پایان نامه 45

(روش تحقیق)

فصل پنجم : تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق 49

(تجزیه و تحلیل)

فصل ششم : خلاصه تحقیق ، پیشنهادها و پیوستها 65

خلاصه :

در بین تست های متداول شخصیت که معمولاً در مراکز روانشناختی ، روانپزشکی به کار بسته می‌شوند تست ترسیم خانواده از جایگاه خاصی برخوردار است .

3 دلیل برای این اهمیت وجود دارد : نخست آنکه اجرای آن سریع و آسان است ، دوم آنکه ، به منزله شیوة بیان خیالپردازی و خلاقیت کودک ، بهتر از هر تست دیگر می توان محتوای عمیق شخصیت را ، که بر اساس وارسی مستقیم دست یافتنی نیست ، منعکس کند و سوم بدلیل اینکه اغلب اختلالات روانشناختی سازشی تابع تعارض های روانی کودکانه اند (تعارض های ناشی از رقابت برادرانه و تعارض های ادیپی) ، شیوه ای که یک کودک بر اساس آن خود را در قلب خانوادة منتخب قرار می دهد ، ما را به عمق مسائل و مشکلات وی هدایت می کند (کرمن-1381)

تحقیقات قبلی تا حد زیادی مؤید فرافکنی کودک در تست ترسیم خانواده است که البته با بررسی محتوا می توان به کشف و تحلیل آنچه در ذهن کودک است نائل آمد .

در این تحقیق سعی شده است که بار دیگر به بررسی ارزش تشخیصی این آزمون پرداخته شود و آن را در یک نمونه ای از یک جامعه اجرا و با مصاحبه ای که با کودک و خانواده اش صورت پذیرفته مقایسه نمود .

یافته های این پژوهش در اکثر فرضیات مؤید این است که تا حد زیادی می توان بر این تستها اعتبار کرد علی الخصوص به ارزنده سازی و نا ارزنده سازی افراد در این تست باید توجه نمود . ولی در خصوص ترغیب ترسیم و اهمیت این ترتیب باید گفت عوامل مختلف می تواند این حالات را تغییر دهد که باید در ضمن درک دلایل آن به قضاوت پرداخت .

در ضمن اینکه می توان تا حدی بر این نقاشی ها اعتبار کرد ولی از این آزمون می توان بعنوان ابزاری بالینی برای تسهیل گفتگو با فرد استفاده کرد و لذا انجام آزمون فرافکنی می تواند در یک مصاحبة بالینی اولیه به «شکستن یخ» رابطه کمک کند ، و چارچوب مناسبی برای انجام گفتگوی اولیه فراهم آورد .

پیشگفتار :

فرصتی را که خداوند قادر متعال به بنده عنایت کرده مغتنم می شمارم و بدین وسیله از اساتید محترم علمی که مرا در تحصیل این علم یاری کردند و از علم خود مرا نصیب بخشیدند تشکر و قدردانی می کنم که البته و صد البته این موقف را مدیون راهنماییها و تشویق های آنان هستم . ضمناً از خانم فلورا فارابی (مسعود) و خانم سابین یزدانی (اکرمی) به خاطر راهنمایی ها و از خادمین بخاطر حمایت بی دریغ و از خانواده ها بخاطر همکاری در آزمون و مصاحبه سپاسگزاری می‌نماید و از جمال اقدس ابهی آرزوی توفیق برایشان دارم .

مقدمه:

کودکی در عمق وجود همة ماست، و با چشمان اوست که همگی روزی به این عالم نگاه کرده ایم. با وجود این آنچنان از آن دور افتاده ایم که برای فهم نقاشی کودکان، نگاه کردن آن برایمان کافی نیست و باید آنها را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهیم. نقاشی بیان کنندة احساسات و شخصیت کودکان است و باعث پرورش خلاقیت آنها می شود و تعادل فکری و روحی به آنها می دهد. از طرف دیگر تجزیه و تحلیل این نقاشی ها به والدین و مربیان امکان شناخت کودک و کمبودهای احتمالی او را فراهم می کند.(فراری 1382)

نقاشی کودکان نوعی گیرایی آنی دارند، آنها ساده و جذاب و سرشار از زندگی و هویت اند اما با نگاهی دقیق تر غالباً می توان در آنها جنبه هایی عجیب و حتی آشفته را مشاهده کرد. تحقیق در قلمرو نقاشی کودکان برای سالهای متمادی پیشرفت چندانی نکرد، اما در سالهای اخیر، دو دگرگونی عمده باعث آغاز مجدد پژوهش در این عرصه شده است اول دیدگاه طبیعی گرایانه جای خود را به بررسی های تجربی داده است، دوم اهمیت فرایند کشیدن تصویر که در سالهای اخیر موفق به درک آن شده ایم.(گلین، آنجل1380)

در بین فعالیتهای کودک، نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تأثیر می پذیرد و به همین دلیل به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و روان درمانگری به کار گرفته می شود. مؤلفان متعدد مشاهدات بسیار گوناگون خود را دربارة مراحل تحول نقاشی کودکان بصورت خصیصه های اجمالی مرحله های پی در پی بیان کرده‌اند و می توان به اتکای مطالعات پیشرفته ای که از دهة 1950 تا دهة 1980 در این باره به عمل آمده اند خط تحول

نقاشی را اجمالاً بدست داد:

قبل از دو سالگی، از 2 تا 3 سالگی، از 3 سالگی از 5 تا 9 سالگی و از 9 تا 13 سالگی تقسیمات انجام شده است(کرمن، 1381)

از 5 تا 9 سالگی، شاهد مرحلة نسخه برداری یا بارپدیدآوری از شکل هندسی (به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی، تا شکل های پیچیده تر) هستیم، یادگیری خط، تولید نقاشی هائی که عناصر مختلف در آنها متمایز گردیده اند، همراه با ترکیب طرح‌های پایه با جزئیات بیش از پیش فزاینده از ویژگیهای این مرحله اند. در این مرحله، نقاشی های کودک دقیق ترند و در وسط صفحه بیشتر تمرکز می یابند.(کرمن، 1381)

در پرتو نقاشی یا ترسیم یک خانواده، کودکان آثاری پدید می آورند که با بررسی آنها، پدر و مادر، مربیان ، معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای دربارة تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. روانشناسان بالینی در تحلیل و تفسیر این نقاشی ها از این نیز فراتر می روند، برای آنان، تست نقاشی در مجموعة تست هائی که بای کمک به تشخیص به کار می بندند، می توان تکیه گاه گرانبهائی قلمداد شود.(کرمن 1381)

خلاصه تحقیق:

به نظر می رسد که تا حد زیادی می توان به ارزنده سازی یا ناارزنده سازی (حتی در برخی موارد حذف) افراد در نقاشی ترسیم خانواده و ارتباط سازنده یا غیر ازنده رابطه معنی دار پیدا کرد در اکثر موارد این فرض ها اثبات گردیده است. اما در خصوص رابطه با فاصله و بی فاصله بنظر می رسد این موارد تا حدی موردی باید بررسی گردد و به دلایل متعدد تعمیم آن درست از آب در نمی آید. زیرا در این تحقیقات متوجه شده ام که در اکثر موارد کودکان خانوادة خود را به تریبت سن نقاشی می کنند لذا در ذهن کودک ترتیب خاصی وجود دارد ولی در مواردی نیز مشاهده گردید که خود اول به ترسیم خود پرداخته است نکته بارز این بوده است که کودک شاید به حذف خواهر یا برادر خود بپردازد ولی (بجز یک مورد) هیچ کودکی به حذف والدین خود نپرداخته بود.

در ضمن پیگیری فرضیه های در نظر گرفته شده در آزمونها موارد دیگری نیز دستگیر شد از جمله رابطه نزدیکی بین وقفة اولیه در نقاشی(پس از درخواست کشیدن یک خانواده) و اعتماد به نفس در کودک مشاهده گردید. کودکانی که در ابتدا برای کشیدن مکث زیادی می کردند یا دچار بازداری بودند و یا اعتماد بنفس پائین تری نسبت به دوستان دیگر خود داشتند و همچنین جهت نقاشی در کودکان نیز مورد دقت قرار گرفت که بطور صحیح آن باید کودکان راست دست از چپ دست براست نقاشی کنند و کودکان چپ دست از راست دست به چپ که مواردی مشاهده گردید از کودکانی درگذشته دچار مشکل بوده اند(از جمله فرار از مدرسه و …) و جهت نقاشی را عکس کشیده اند.

نکتة دیگری که بنظرم می رسد این است که آزمون ترسیم خانواده وسیله و ابزاری بسیار مناسب برای یک روانشناس است برای اینکه در ضمن اینکه این آزمون را از آزمودنی می گیرد بتواند در مصاحبه با کودک موارد زیادی را در خصوص روابط وی با اعضای خانواده درک نماید و آزمون و مصاحبه مکمل یکدیگرند و احتمال اشتباهات را کم می کند. همچنین رابطه معنی داری بین عدم ترسیم خود در نقاشی و اعتماد بنفس پائین در کودک بنظر می رسد.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق تفسیر سوره حشر

تحقیق تفسیر سوره حشر


قسمتی از متن:

بسم الله الرحمن الرحیم‏الحمد لله رب العالمین...اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

«یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله‏ان الله خبیر بما تعملونو لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم‏انفسهم اولئک هم الفاسقونلا یستوى اصحاب النار واصحاب الجنة اصحاب الجنة هم الفائزون (1) این آیات ظاهرش این است که از آیات گذشته به کلى جداست.البته‏در این که از نظر مضمون مضامین دیگرى است بحثى نیست ولى آیا به‏تناسب آن آیات هم هست،مى‏شود تناسبى هم در نظر گرفت،ولى‏سبک قرآن این است که همیشه انسان را از دنیایى به دنیاى دیگر مى‏بردو از آن دنیا به دنیاى دیگر.قبلا بحث‏یهودیان بود و بعد بحث منافقین وروابطى که این دو گروه با یکدیگر داشتند و از این آیه به بعد مخاطب‏مؤمنین هستند،آنهم در امرى که دیگر مربوط به روابطشان با منافقین یایهود نیست بلکه مربوط است به روابطشان با خدا.این است که مساله‏خیلى رنگ موعظه و اندرز و معنویت مى‏گیرد و خیلى هم در این جهت‏اوج مى‏گیرد.از این دو سه آیه که بگذریم آنگاه آیات توحیدى مى‏آید که‏آیات آخر سوره حشر در قرآن معروف است.

خطاب به مؤمنین است: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله‏» اى اهل ایمان‏تقواى الهى داشته باشید. راجع به کلمه‏«تقوا»ما مکرر بحث کرده ونوشته‏ایم که اگر چه معروف در ترجمه‏ها این است که تقوا را گاهى به‏ترس و گاهى به اجتناب ترجمه مى‏کنند-اگر بعد از آن‏«خدا»ذکر شده‏باشد(اتقوا الله)مى‏گویند یعنى از خدا بترسید،و اگر«معصیت‏»ذکر شده‏باشد(اتق المعاصى)مى‏گویند معنایش این است که از معاصى اجتناب‏کنید-ولى مفهوم کلمه‏«تقوا»نه اجتناب است و نه ترس.البته تا حدى‏ملازم[با ایندو]هست،یعنى هر جا که تقوا باشد خشیت الهى هم‏هست و هر جا که تقوا باشد اجتناب از معاصى هم هست ولى خود این‏لغت معنایش نه اجتناب است و نه ترس;و در اصطلاحات خود قرآن ودر نهج البلاغه-که‏«تقوا»خیلى تکرار شده است-کاملا پیداست که‏معنى تقوا نه ترس است و نه اجتناب.

تقوا از ماده‏«وقى‏»است.وقى یعنى نگهدارى.تقواى از معاصى درواقع معنایش‏«خود نگهدارى‏»است.متقى باش یعنى خود نگهدار باش.

خود این،یک حالت روحى و معنوى است که از آن تعبیر به‏«تسلط برنفس‏»مى‏کنند.اینکه انسان بتواند خود بر خود و در واقع اراده و عقل وایمانش بر خواهشها و هوسهایش تسلط داشته باشد به طورى که بتواندخودش خودش را نگه دارد،این نیروى خودنگهدارى اسمش‏«تقوا»

است.خود را نگه داشتن از چه؟از آلوده شدن به معصیت.نتیجه آلوده‏شدن به معصیت چیست؟در معرض قهر و انتقام خدا قرار گرفتن.پس خود را نگهدارى کردن از معصیت لازمه‏اش اجتناب از معصیت است ولازمه اجتناب از معصیت،خود را از لازمه معصیت‏یعنى خشم الهى‏نگهدارى کردن است.پس اگر گفتند«اتق الذنب‏»معنایش این است که‏خود را نگه‏دار از اینکه گرفتار گناه شوى.اگر بگویند«اتق الله‏»معنایش‏این است که خود را نگه‏دار از اینکه گناه کنى و در اثر گناه کردن درمعرض خشم الهى قرار بگیرى.ما کلمه‏اى نداریم که بخواهیم به جاى‏«اتقوا»بگذاریم و لذا ترجمه نداریم;همیشه مى‏گوییم تقواى الهى داشته‏باشید.لغتى در زبان فارسى وجود ندارد که به جاى کلمه‏«تقوا»بگذاریم‏ولى وقتى که با جمله بیان کنیم مقصود همین درمى‏آید،خود رانگهدارى کردن،که اساس تربیت دینى همین است که انسان خود برخود مسلط باشد.مگر مى‏شود چنین چیزى که یک چیز خودش برخودش مسلط باشد؟اگر یک چیزى خودش یک امر بسیط باشد که معنى‏ندارد خودش بر خودش مسلط باشد.این نشان مى‏دهد که انسان دو«خود»دارد،یک خودش خود حقیقى است و خود دیگرش ناخوداست،و در واقع[تقوا]تسلط خود است بر ناخودى که[انسان]آن‏ناخود را خود مى‏داند.

شاید این حدیث را مکرر خوانده باشیم که پیغمبر اکرم عبورمى‏فرمودند،دیدند عده‏اى از جوانان مسلمین در مدینه مشغول‏زورآزمایى هستند از این راه که سنگ بزرگى را بلند مى‏کردند مثل‏«وزنه‏بردارى‏»که چه کسى بیشتر مى‏تواند این سنگ را بلند کند.

ضرت‏ایستادند،بعد فرمودند:آیا مى‏خواهید من میان شما داور باشم که‏کدامیک از شما قویتر هستید؟همه گفتند:بله یا رسول الله،چه از این‏بهتر!شما داور باشید.فرمود:پس من قبلا به شما بگویم از همه شماقویتر آن فردى است که وقتى شهوت و طمعش به هیجان درمى‏آید بتواند بر آن مسلط باشد،و آن کسى است که وقتى بر چیزى خشم‏مى‏گیرد بتواند بر خشم خودش مسلط باشد.مولوى مى‏گوید:

وقت‏خشم و وقت‏شهوت مرد کو طالب مردى چنینم که به کو

امیر المؤمنین مى‏فرماید:«اشجع الناس من غلب هواه‏»از همه مردم شجاعترکسى است که بر هواى نفسش غالب باشد.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق تفسیر سوره یوسف

تحقیق تفسیر سوره یوسف


قسمتی از متن:

نخستین مطلبى که در این سوره بیان شده، اشاره به روشنگرى آیات قرآنى است و اینکه قرآن به زبان عربى نازل شده است. مى فرماید: این، آیاتِ کتاب روشنگر است. این جمله یا اشاره به آیات همین سوره است که در آن قصه یوسف آمده و یا اشاره به مجموع قرآن است و در هر دو صورت خاصیت روشنگرى قرآن را بیان مى کند.

صفت دیگرى که در اینجا براى قرآن ذکر شده، عربى بودن است، مى فرماید: ما قرآن را به زبان عربى فرستادیم تا شما بیندیشید; چون مردم مکه عرب زبان بودند و اگر قرآن به زبانهاى دیگرى مانند عبرى یا سریانى نازل مى شد، آنان به درستى آن را نمى فهمیدند ولذا به زبان عربى نازل شد تا براى آنان قابل فهم باشد. البته اسلام یک دین جهانى است و اختصاص به عربها ندارد ولى به هر حال باید قرآن به یکى از زبانهاى دنیا نازل مى شد وبهتر و کارآمدتر این بود که به زبان همان قومى نازل شود که پیامبر اسلام(ص) از آنها بود و باید دعوت خود را از آنان شروع مى کرد، از این رو قرآن به زبان عربى نازل شد تا مخاطبان آن بتوانند در آن اندیشه کنند و لذا در این آیه مى فرماید: قرآن را به زبان عربى نازل کردیم باشد که شما در آن بیندیشید. ضمناً زبان عربى زبان گسترده و پرواژه اى است و قابلیت آن را دارد که هرگونه مفهومى را برساند و به طورى که زبان شناسان اظهار مى دارند کمتر زبانى از چنین قابلیتى برخوردار است.

در عین حال که قرآن به زبان عربى نازل شده است، در برخى از آیات قرآنى واژه هاى غیر عربى که از زبانهاى دیگر مانند فارسى و عبرى و یونانى و قبطى وارد عربى شده،نیز دیده مى شود مانند:

استبرق،سجّیل، اباریق، ارائک، تنّور، حوب، رسّ، سجّین، سرادق، سکر، سینا، فردوس، قراطیس، قسوره، قنطار، کافور، مرجان، مشکاة، و مانند آنها. کسانى در این باره کتابهاى مستقلى نوشته اند مانند سیوطى که کتابى تحت عنوان «المهذب فیما وقع فى القرآن من معرب» نوشته و تاج الدین سبکى که قصیده اى در این باره دارد.

بدون شک اشتمال قرآن بر واژه هاى غیر عربى، در عربى بودن قرآن اشکالى به وجود نمى آورد چون نوع کلمات قرآن و شیوه آن عربى است و این مقدار در عربى بودن یک سخن کافى است.

مطلب دیگر اینکه، در این آیات از قصه یوسف و یعقوب که دو تن از پیامبران الهى بودند، به عنوان «احسن القصص» یاد کرده وآن را زیباترین داستان معرفى نموده است و این اشاره به قصه هاى دیگرى است که در قرآن آمده است. توجه کنیم که قصه هاى قرآن که نوعا مربوط به پیامبران خدا و شرح مبارزات و روشنگریهاى آنان است، همگى زیبا ومفید و عبرت آموز است ولى داستان یوسف زیباتر و شیرین تر است.

قرآن کریم قصه هاى پیامبران را نه براى سرگرمى بلکه به خاطر هدفهاى تربیتى مطرح مى کند تا روحیه پیامبر اسلام ومؤمنان را بالا ببرد وآنها مطمئن باشند که جبهه حق همیشه پیروزاست و اساسا نام و یاد پیامران مایه دلگرمى و نشاط است.

اِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یآ أَبَتِ اِنّى رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لى ساجِدینَ قالَ یا بُنَىَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى اِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدًا اِنَّ الشَّیْطانَ لِلاْنِْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ کَمآ أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ اِبْراهیمَ وَ اِسْحاقَ اِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ

هنگامى که یوسف به پدرش گفت: اى پدر من، من در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در حال سجده کردن بر من هستند گفت: اى پسرک من! خواب خود را بر برادرانت بازگو مکن که به تو حیله اى مى کنند، همانا شیطان بر انسان دشمنى آشکار استو این چنین پروردگارت تو را برمى گزیند و از تعبیر خوابها به تو مى آموزد و نعمت خود را بر تو و بر خاندان یعقوب به پایان مى برد،همانگونه که آن را پیشتر بر پدرانت ابراهیم و اسحاق به پایان برده است. همانا پروردگار تو داناى فرزانه است

1 ـ «یوسف» نام یکى از فرزندان یعقوب. این کلمه عبرى است و نباید براى آن اشتقاق عربى درست کرد همانگونه که بعضى ها آن را مشتق از اسف دانسته اند اساسا وزن یُفْعُل در عربى وجود ندارد. بنابراین، این کلمه بخاطر علمیت و عجمیت غیر منصرف است.



خرید فایل


ادامه مطلب ...

تحقیق تفسیر سوره نساء

تحقیق تفسیر سوره نساء


قسمتی از متن:

آیـه مـى گـویـد: ((افرادى که بخل مى ورزند و از آنچه خداوند از فضل خود به آنها داده در راه او نـمـى دهـنـد, تـصور نکنند به سود آنهاست , بلکه این کار به زیان آنهاتمام مى شود)) (ولا یحسبن الذین یبخلون بما اتیهم اللّه من فضله هو خیرا لهم ).

((بلکه (برخلاف تصور آنها) این کار به زیان آنها تمام مى شود)) (بل هو شر لهم ).

سـپـس سـرنـوشـت آنـهـا را در رستاخیز, چنین توصیف مى کند: ((به زودى درروز قیامت آنچه (اموالى ) را که نسبت به آن بخل ورزیدند, همانند طوقى درگردنشان مى افکنند)) (سیطوقون ما بخلوا به یوم القیمة ).

از ایـن جـمـله استفاده مى شود, اموالى که حقوق واجب آن , پرداخت نشده واجتماع از آن بهره اى نـگـرفته است و تنها در مسیر هوسهاى فردى و گاهى مصارف جنون آمیز به کار گرفته شده و یا بـى دلیل روى هم انباشته گردیده , همانند سایراعمال زشت انسان , در روز رستاخیز طبق قانون ((تجسم اعمال )) تجسم مى یابد و به صورت عذاب دردناکى در خواهد آمد.

سپس آیه اشاره به یک نکته دیگر مى کند, و مى گوید: این اموال چه در راه خدا و بندگان او انفاق شود یا نشود, بالاخره از صاحبان آن جدا خواهد شد ((وخداوند وارث همه میراثهاى زمین و آسمان خواهد بود)) (وللّه میراث السموات والا رض ).

اکـنون که چنین است چه بهتر که پیش از جدا شدن از آنها, از برکات معنوى آن بهره مند گردند, نه تنها از حسرت و مسؤولیت آن !.

و در پایان آیه مى فرماید: ((خدا از اعمال شما آگاه است )) (واللّه بما تعملون خبیر).
بـنابراین , اگر بخل بورزید مى داند و اگر در راه کمک به جامعه انسانى از آن استفاده کنید آن را نیز مى داند و به هرکس پاداش مناسبى خواهد داد.

(آیـه 181) ـ شان نزول : این آیه و آیه بعد در باره توبیخ و سرزنش یهود نازل شده است پیامبر(ص ) نـامـه اى به یهود ((بنى قینقاع )) نوشت و در طى آن , آنها را به انجام نماز و پرداخت زکات , و دادن قـرض به خدا (منظور از این جمله انفاق در راه خداست که براى تحریک حداکثر عواطف مردم از آن چنین تعبیر شده است )دعوت نمود.

فـرسـتـاده پیامبر(ص ) به خانه اى که مرکز تدریس مذهبى یهودیان بود وبیت المدارس نام داشت وارد شـد, و نـامـه را به دست ((فنحاص )) دانشمند بزرگ یهود داد, او پس از مطالعه نامه , با لحن استهزا آمیزى گفت : اگر سخنان شما راست باشد, باید گفت : خدا فقیر است و ما غنى و بى نیاز ! زیرا اگر او فقیر نبود, از ما قرض نمى خواست !.

بـه علاوه محمد(ص ) معتقد است , خدا شما را از رباخوارى نهى کرده , در حالى که خود او در برابر انفاقها به شما و عده ربا و فزونى مى دهد!.

ولى بعدا ((فنحاص )) انکار کرد چنین سخنانى را گفته باشد در این موقع این دو آیه نازل گشت .

تـفسیر: در این آیه مى گوید: ((خدا سخن کفرآمیز آنان (یهود) را که گفتند:خداوند فقیر است و ما غنى هستیم شنید)) (لقد سمع اللّه قول الذین قالوا ان اللّه فقیرونحن اغنیا).

بـنابراین , انکار آنها بیهوده است , سپس مى گوید: نه تنها سخنان آنها رامى شنویم ((بلکه همه آنها را خواهیم نوشت و (همچنین ) به قتل رسانیدن پیامبران رابه ناحق )) مى نویسیم (سنکتب ما قالوا وقتلهم الا نبیا بغیر حق ).

ثـبـت و حـفـظ اعـمـال آنـها براى این است که روز رستاخیز آن را در برابر آنها قرارمى دهیم ((و مـى گـویـیـم اکنون نتیجه اعمال خود را به صورت عذاب سوزان بچشید))(ونقول ذوقوا عذاب الحریق ).

(آیه 182)ـ در این آیه مى افزاید: ((این عذاب دردناک (که هم اکنون , تلخى آن را مى چشید) نتیجه اعـمـال خـود شـمـاست , این شما بودید که به خود ستم کردید,خدا هرگز به کسى ستم نخواهد کرد)) (ذلک بما قدمت ایدیکم وان اللّه لیس بظلا م للعبید).

اصـولا اگـر امـثـال شـمـا جـنایتکاران , مجازات اعمال خود را نبینید و در ردیف نیکوکاران قرار گیرید, این نهایت ظلم است و اگر خدا, چنین نکند ((ظلا م )) (بسیارظلم کننده ) خواهد بود.
آیـه 183ـ شـان نزول : در مورد نزول این آیه و آیه بعد نقل شده : جمعى ازبزرگان یهود به حضور پـیامبر(ص ) رسیدند و گفتند: تو ادعا مى کنى که خداوند تو رابه سوى ما فرستاده و کتابى هم بر تـو نـازل کـرده اسـت , در حالى که خداوند در تورات از ما پیمان گرفته است به کسى که ادعاى نـبـوت کند, ایمان نیاوریم مگر این که براى ما حیوانى را قربانى کند و آتش (صاعقه اى ) از آسمان بـیـاید و آن را بسوزاند اگر تو نیزچنین کنى ما به تو ایمان خواهیم آورد, این دو آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت .



خرید فایل


ادامه مطلب ...